آیه 93 سوره بقره
<<92 | آیه 93 سوره بقره | 94>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و (به یاد آرید) وقتی که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بداشتیم که باید آنچه را به شما فرستادیم با ایمان محکم بپذیرید و (سخن حق) بشنوید، شما گفتید: خواهیم شنید و (در نیّت گرفتید که در عمل) عصیان خواهیم کرد. و دلهای آنان از عشق به گوساله پر شد از آن رو که به خدا کافر بودند. بگو: ایمان شما سخت شما را به کار بد و کردار زشت میگمارد، اگر ایمان داشته باشید.
و [یاد کنید] زمانی که از شما [برای پیروی از موسی] پیمان گرفتیم، و کوه طور را بالای سرتان برافراشتیم [و گفتیم:] آنچه را [چون تورات] به شما دادیم با قدرت و قوّت دریافت کنید [و دستورهای ما و پیامبرتان را بشنوید، به ظاهر] گفتند: شنیدیم و [در باطن گفتند:] نافرمانی کردیم. و به سبب کفرشان دوستی گوساله با دل هایشان در آمیخت. بگو: اگر شما مؤمن هستید [و ایمانتان شما را به این همه ظلم و جنایت و فساد فرمان می دهد] پس بد چیزی است آنچه ایمانتان به آن فرمان می دهد.
و آنگاه كه از شما پيمان محكم گرفتيم، و [كوه] طور را بر فراز شما برافراشتيم، [و گفتيم:] «آنچه را به شما دادهايم به جد و جهد بگيريد، و [به دستورهاى آن] گوش فرا دهيد.» گفتند: «شنيديم و نافرمانى كرديم.» و بر اثر كفرشان، [مِهر ]گوساله در دلشان سرشته شد. بگو: «اگر مؤمنيد [بدانيد كه] ايمانتان شما را به بد چيزى وامىدارد.»
و با شما پيمان بستيم و كوه طور را بر فراز سرتان بداشتيم. اكنون آنچه را كه برايتان فرستادهايم با ايمان استوار بگيريد و كلام خدا را بشنويد. گفتند: شنيديم و به كار نخواهيم بست. بر اثر كفرشان عشق گوساله در دلشان جاى گرفت. بگو: اگر بدانچه مىگوييد باور داريد، باورتان شما را به بدكارى وا مىدارد.
و (به یاد آورید) زمانی را که از شما پیمان گرفتیم؛ و کوه طور را بالای سر شما برافراشتیم؛ (و گفتیم:) «این دستوراتی را که به شما دادهایم محکم بگیرید، و درست بشنوید!» آنها گفتند: «شنیدیم؛ ولی مخالفت کردیم.» و دلهای آنها، بر اثر کفرشان، با محبت گوساله آمیخته شد. بگو: «ایمان شما، چه فرمان بدی به شما میدهد، اگر ایمان دارید!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«سَمِعْنَا وَ عَصَیْنَا»: شنیدیم و فرمان نبردیم! البتّه چنین سخنی را با زبان اداء نکردهاند، ولی چون به عهد خود وفا ننمودهاند انگار که چنین گفتهاند. خلاصه کردارشان خلاف گفتارشان بوده است و اعمالشان اقوالشان را تکذیب کرده است. «وَ أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ»: دلهایشان از عشق گوساله لبریز گردیده بود. در اینجا حذف مضاف شده است و مضافٌالیه در جای مضاف به کار رفته است. تقدیر چنین است: حُبَّ الْعِجْلِ. «بِکُفْرِهِمْ»: به سبب کفرشان.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«93» وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
و (ياد كنيد) آنگاه كه از شما پيمان گرفتيم و كوه طور را بر فراز شما بالا برديم (وگفتيم:) دستوراتى كه به شما دادهايم، محكم بگيريد و گوش دهيد (و عمل كنيد. امّا آنان) گفتند: شنيديم و نافرمانى كرديم، و به سبب كفرشان به (پرستش) گوساله دلباختند. بگو اگر ادّعاى ايمان داريد، (بدانيد كه) ايمانتان شما را به بد چيزى فرمان مىدهد.
جلد 1 - صفحه 161
نکته ها
آخرين حرف يهوديان اين بود كه اگر پيامبرى از بنىاسرائيل نباشد، به او ايمان نمىآوريم و تنها كتابى را كه بر خودمان نازل شده باشد، قبول داريم.
قرآن چند نمونه از دروغهاى آنها را بيان مىكند: نمونه اوّل در آيه قبل بود كه فرمود: شما اگر در اين ادّعا راستگو هستيد، پس چرا به موسى پشت كرده و به سراغ گوساله پرستى رفتيد؟! نمونه دوّم همين آيه است كه مىفرمايد: از شما پيمان گرفتيم و كوه طور را بالاى سر شما قرار داديم و گفتيم: با كمال قدرت قوانين آسمانى تورات را بگيريد و گوش داده و عمل كنيد، امّا شما گفتيد: ما قوانين را مىشنويم، ولى عمل نمىكنيم. حال اگر به قرآن و پيامبر اسلام ايمان نمىآوريد به اين بهانه كه محمد صلى الله عليه و آله از ما نيست و قرآن بر بنىاسرائيل نازل نشده است، پس چرا با موسى و تورات او آنچنان برخورد كرديد؟!
قرآن راز عدم اعتقاد آنان را چنين بيان مىكند: آنها به خاطر كفرشان، دلهايشان از علاقه به گوساله سيراب شده و جايى براى تفكّر و ايمان نمانده بود.
اگر بنىاسرائيل در ادّعايشان صادق هستند كه هر چه بر ما نازل شود به آن ايمان مىآوريم، پس اين جنايت را كه در پروندهى آنان هست، چگونه توجيه مىكنند؟ آيا گوساله پرستى، پيامبركشى و پيمانشكنى، جزو ايمان است؟!
پیام ها
1- ميثاق گرفتن، يكى از عوامل و انگيزههاى عمل است. «وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ»
2- حفظ دستآوردهاى انقلاب الهى، هر چند به قيمت تهديد باشد، لازم است.
«رَفَعْنا فَوْقَكُمُ»
3- انجام احكام و دستورات الهى، نيازمند قدرت، جدّيّت، عشق و تصميم است و با شوخى و تشريفات، سازگارى ندارد. ديندارى، با ضعف و مسامحه و سازشكارى سازگار نيست. «خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ»
4- عشق و علاقهى مُفرِط، خطرناك است. اگر دل انسان از علاقه به چيزى پر
جلد 1 - صفحه 162
شود، حاضر نمىشود حقايق را بپذيرد. «1» «أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ»
5- رفتار، بهترين بيانگر افكار و عقايد انسان است. «بِئْسَما يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمانُكُمْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (93)
و نيز در بيان ابطال قول آنها به ادعاى ايمان به تورات بيان مىفرمايد:
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ: و ياد بياوريد زمانى را كه فرا گرفتيم پيمان شما را كه بايد عمل به تورات نمائيد، وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ: و برداشتيم و بلند
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 203
نموديم كوه طور را براى قبول نمودن آن و امر فرموديم كه: خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ: فراگيريد آنچه را به شما عطا فرموديم به جديّت، يعنى امتثال كنيد به آنچه امر شدهايد از شرايع به عزمى راسخ و قوتى كامل، وَ اسْمَعُوا: و بشنويد آنرا به گوش قبول و طاعت، يعنى احكام آن را بجاى آريد.
وقتى ملجأ شدند از قبول تورات، قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا: گفتند: شنيديم فرمان تو را به گوش و نافرمانى نموديم به دل. يا آشكارا گفتند: سمعنا، و در نهانى گفتند: عَصَيْنا. يا چون بعد از استماع آن، نافرمانى و مخالفت نمودند، حق تعالى به اين فرمايش خبر از حال ايشان داد و فرمود: حال شما مانند حال كسانى است كه به آنها گويند: بشنويد و اطاعت كنيد، جواب گويند: شنيديم و نافرمانى او كرديم.
وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ: و خورانيده شد، يعنى رسوخ يافته و ثابت شده در قلبهاى آنها دوستى گوساله. به اين معنى كه سامرى ايشان را بر شرب محبت گوساله داشته بر وجهى كه آن دوستى در قلب آنها تمكن يافته و همه آن را فرا گرفته مانند تداخل رنگ به جامه، و آب به اعماق بدن، و اين فرط دوستى گوساله و رسوخ محبت او بود، يعنى چنانچه شرب آب تمام شراشر عروق بدن را فرا گيرد، همچنين دوستى گوساله تمام بدن آنها را فراگرفته، بِكُفْرِهِمْ: به سبب كفر و انكار و عناد آنها بود، زيرا قائل تجسم و حلول شدند، و جسمى عجيبتر از آن گوساله زرين نديده بودند، پس در قلوب آنها ثابت شد آنچه سامرى براى گمراهى تدليس و حيله و تزوير نموده بود.
قُلْ بِئْسَما يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمانُكُمْ: بگو اى پيغمبر به ايشان كه بد چيزى امر نمود شما را ايمان شما، إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ: اگر به تورات ايمان داريد.
اين تقرير طعن بر آنها است در دعوى ايمان ايشان. تقدير كلام آنكه: اگر به تورات ايمان داشتيد، شما را به اين قبايح امر نمىكرد و ايمان شما را رخصت به فعل شنيع نمىداد؛ چون اين امر قبيحه از شما صادر شده، پس معلوم مىشود كه ايمان به تورات نداريد و در ادعاى خود كاذب مىباشيد.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 204
تنبيه: آيه شريفه اشعار است به آنكه مقتضيات ايمانى شخص مؤمن، خير و صلاح و طاعت باشد نه افعال قبيحه و شنيعه؛ و چنانچه شر و فساد و كفر از او صادر گرديد، هر آينه دال است بر آنكه معتقدات ايمانى در قلب راسخ نشده بلكه خلاف آن متحقق باشد، چنانچه گوساله پرستيدن بنى اسرائيل ادعاى آنها را تكذيب مىفرمايد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (93)
ترجمه
و هنگاميكه گرفتيم پيمان شما را و بلند كرديم بالا سر شما طور را بگيريد آنچه را داديم شما را بقوت و بشنويد گفتند شنيديم و نافرمانى كرديم و آميخته شد در دلهاشان محبت گوساله بسبب كفرشان بگو بد است چيزيكه امر مى كند بآن ايمان شما اگر هستيد ايمان دارندگان..
تفسير
اخذ ميثاق از پيشينيان يهود شده است و رفع طور وقتى بود كه ابا كردند از قبول شريعت حضرت موسى و تعظيم محمد و آل او (ص) و گفتيم بآنها بگيريد چيزيرا كه عطا كرديم بشما از احكام و متمكن نموديم شما را از امتثال آن و رفع نموديم موجبات نافرمانى را از ميان شما و بشنويد آنچه بشما گفته ميشود و مأمور ميشويد بآن گفتند شنيديم قول تو را و اطاعت ننموديم امر ترا در سابق و الان هم عازم نافرمانى هستيم و شنيدشان بگوش بود و نافرمانيشان بدل ولى وادار شدند باطاعت بخوارى و مذلت و مأمور شدند بآشاميدن آبيكه سوده گوساله زرين در آن ريخته و بان آميخته شده بود تا ممتاز شوند پرستش كنندگان گوساله از غير آنها و محبت گوساله در دل كفار جايگزين گردد براى كفرشان و شرح اين قضيه در تفسير آيه شريفه و اذ قال موسى لقومه گذشت فيض ره فرموده اين تفسير منافى نيست با آنچه مشهور است در تفسير اين آيه كه معنى اشراب ورود محبت گوساله و رسوخ صورت آن در دلهاى آنها است براى عشقشان باو مانند رنگ كه در جامه جاى گزين شود و شراب كه باعماق بدن نفوذ نمايد براى آنكه ممكن است آشاميدن آن آب ظاهرى سبب شده باشد از براى اين محبت باطنى و قلوب ظرف است براى اشراب مانند آنكه بطون ظرف است از براى آتش در قول خداوند متعال انما يأكلون فى بطونهم نارا، حقير عرض ميكنم در ذيل كلام امام (ع) اشاره باين وجه جمع شده بود و عياشى از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه وقتى
جلد 1 صفحه 143
حضرت موسى مشغول مناجات با خدا بود وحى رسيد كه اى موسى امتحان نمودم قوم تو را آنحضرت عرض كرد بچه امر فرمود بامر سامرى عرض كرد او چه كرد فرمود ساخت از زيورهاى آنها گوساله را عرض كرد از زيور نميشود حيوان ساخت فرمود گوساله ساخت و صدا كرد عرض كرد كه او را بصدا درآورد فرمود من موسى عرض كرد نيست اين مگر امتحان تو گمراه ميكنى بآن هر كس را ميخواهى و هدايت ميكنى هر كس را ميخواهى و چون آنحضرت مراجعت نمود و قوم خود را گوساله پرست ديد الواح تورية را از شدت غضب انداخت و شكست اگرچه سزاوار بود اين عمل بعد از اخبار خدا باشد ولى اين فرق بين علم و عيان است پس بينى گوساله را برگرداند بطرف دمش و سوزاند او را و ريخت در آب و بعضى بدون حاجت به آب براى آنكه خاكستر گوساله در آب ريخته شده بود ميرفتند در آن و مينوشيدند و اين است معنى اشراب گوساله در قلوب آنها براى كفرشان بگو اى پيغمبر (ص) باين يهودان كه بد است چيزيكه امر ميكند بآن ايمان شما بموسى (ع) و تورية باعتقاد شما كه كفر بمن باشد ولى معاذ اللّه كه اعتقاد شما حق باشد ايمان بموسى و تورية وادار نمىكند شما را بتكذيب من بلكه وادار مىكند بتصديق من و كتاب خدا.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذ أَخَذنا مِيثاقَكُم وَ رَفَعنا فَوقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيناكُم بِقُوَّةٍ وَ اسمَعُوا قالُوا سَمِعنا وَ عَصَينا وَ أُشرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ العِجلَ بِكُفرِهِم قُل بِئسَما يَأمُرُكُم بِهِ إِيمانُكُم إِن كُنتُم مُؤمِنِينَ (93)
(و زماني که از شما ميثاق گرفتيم و كوه را بالاي سر شما برافراشتيم و گفتيم آنچه را بشما دادهايم از روي قوت بگيريد و بشنويد گفتند شنيديم و نافرماني كرديم و محبت گوساله در دلهاي ايشان بواسطه كفرشان آشامانيده شده بود بگو بد چيزي است که ايمانتان شما را بآن امر ميكند اگر مؤمن باشيد).
إِذ أَخَذنا مِيثاقَكُم بيان اينکه آيه گذشت«1» و در وجه تكرار آن بعضي گفتهاند براي تأكيد است و بعضي گفتهاند براي ايجاب حجت است ولي ظاهر اينست که ذكر اينکه آيه در سابق بمنظور تفضلات الهي ببني اسرائيل و بيان معجزات حضرت موسي بود، و در اينجا ردّ ديگري بر گفتار آنهاست که گفتند.
نُؤمِنُ بِما أُنزِلَ عَلَينا و بيان مورد ديگري که دليل بر بيايماني آنها حتي بحضرت موسي است که با اينكه پيمان از آنان گرفت و براي تهديدشان كوه بر سرشان افراشته شد و خطاب شد که با قوت دستورات تورات را اخذ كنيد و اوامر و نواهي آن را بشنويد و عمل كنيد، گفتند شنيديم و عمل ننموديم و چه اينکه سخن را بزبان حال گفته باشند و چه بزبان قال در هر صورت كاشف از بي ايماني آنهاست و با گفتار نُؤمِنُ بِما أُنزِلَ عَلَينا ضديت و مباينت دارد و اينکه جمله براي تنبيه بسياري از مردم مسلمان مخصوصا در دوران حاضر قابل ملاحظه است که بسا ميگويند قرآن را قبول داريم ولي بدستوراتش عمل نميكنند، و يا اينكه شيعه
1- مجلد ثاني ص 49
جلد 2 - صفحه 108
هستيم و مشايعت و متابعت از ائمه هدي نمينمايند و يا بهشت و جهنم را قبول داريم ولي اتيان بطاعت و ترك معصيت نميكنند.
وَ أُشرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ العِجلَ بِكُفرِهِم اشربوا فعل مجهول از اشراب بمعني آشاميدن است و چون فاعل آن را ذكر ننمود بكلمه «بكفرهم» وجه آن را بيان نمود تا كسي گمان نكند که فاعل اشراب اوست، يعني اينکه اشراب عجل در قلوب آنها بواسطه كفرشان است، و بعضي گفتند مضاف در تقدير است که اشربوا في قلوبهم حبّ العجل باشد و معني اينست که اينان بواسطه كفر و هوا پرستي چنان در علاقه بگوساله منهمك شدهاند که گويا گوساله را در اعماق دل آنان داخل نمودهاند چنانچه آب يا مشروب ديگري در اعماق بدن انسان وارد ميشود.
ولي با اينکه معني احتياجي بتقدير مضاف نيست و چنانچه متعارف در السنه است ميتوان گفت او هميشه در دل من است و از دل من بيرون نميرود، و اينکه شدت علاقه را ميرساند که هميشه محبوب خود را حاضر ميبيند و در خبر است که «
قلب المؤمن حرم اللّه و حرام علي حرم اللّه ان يلج فيه غيره
» و نيز در حديث قدسي است «
لا يسعني ارضي و لا سمائي و يسعني قلب عبدي المؤمن
» و نيز در حديث است «
ستجدني عند قلوب منكسرة و قبور مندرسة
» بنا بر اينکه مفاد آيه اينست که گويا گوساله را در دلهاي اينان ريختهاند که اينکه چنين علاقه مفرط به پرستش آن دارند.
و اگر كسي سير حالات يهود را در تمام ادوار تاريخشان بنمايد تمايل مفرط آنان را بشرك و بت پرستي و گوساله پرستي در مييابد و حتي در حضور خود موسي و بعد از آن همه تفضل الهي ميگويند اجعَل لَنا إِلهاً كَما لَهُم آلِهَةٌ«1»
1- سوره اعراف آيه 134
جلد 2 - صفحه 109
قُل بِئسَما يَأمُرُكُم بِهِ إِيمانُكُم إِن كُنتُم مُؤمِنِينَ اينکه جمله براي دفع دخل است، گويا يهود ميگويند اينکه معاصي و مخالفتها که از ما سر زده دليل بر كفر ما نيست و با كلام ما که گفتيم نُؤمِنُ بِما أُنزِلَ عَلَينا مباينت ندارد خداوند در ردّ آنان ميفرمايد که اگر ايمانتان شما را باين همه مخالفت و معصيت و اميدارد اينکه بد ايماني است که بهيچ چيز منافي از درجه اعتبار ساقط نميشود مانند وضوي بي بي تميز که هيچ مبطلي آن را نميشكست و چون اسلام بسياري از مسلمانان که جز اسم اثري از آن ظاهر نميشود.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 93)- این آیه سند دیگری بر بطلان این ادّعا به میان میکشد و میگوید: «ما از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سرتان قرار دادیم و به شما گفتیم دستوراتی را که میدهیم محکم بگیرید و درست بشنوید. اما آنها گفتند:
شنیدیم و مخالفت کردیم» (وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَیْنا).
«آری! دلهای آنها به خاطر کفرشان با محبّت گوساله آبیاری شده بود»! (وَ أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ).
شگفتا! این چگونه ایمانی است که هم با کشتن پیامبران خدا میسازد و هم گوسالهپرستی را اجازه میدهد، و هم میثاقهای محکم الهی را به دست فراموشی میسپرد؟! آری «اگر شما مؤمنید ایمانتان بد دستوراتی به شما میدهد» (قُلْ بِئْسَما یَأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم